مدت زمان مورد نیاز برای مطالعه این متن فقط 5 دقیقه
همه میدونیم که در زمانهای قدیم پول واقعی از جنس فلزات گرانبهایی مثل طلا ، نقره و مس بود و اگه کسی قصد مسافرت داشت دارائی های واقعی خودش رو قبل از رفتن به مسافرت از ترس دزدان ، راهزنان و افراد شیاد به فرد امینی میداد تا بعد از برگشتش اون رو سالم بهش پس بده . در اوایل رسید هایی از جنس لوح های گلی و بعد دست نوشته هایی از جنس پوستین و چرم و کاغذ به صاحبین دارائی داده میشد تا گواهی ای بر داشتن مقدار معینی دارائی از جنس طلا ، نقره و یا مس نزد امانتدار باشه .
که این رسیدها ارزش تبدیل شدن به پول واقعی رو داشتن این روال تا سالهای اخیر هم پابرجا بود تا اینکه در سال 1971 میلادی برابر با 1359 شمسی رئیس جمهور وقت آمریکا ریچارد نیکسون استاندارد طلای آمریکا رو حذف کرد . که دلار آمریکا عملا نابود شد چرا که دیگه پول محسوب نمیشد و فقط تبدیل شده بود به یک واحد پولی یا همون ارز . شاید بگید که چه فرقی کرد ؟! و یا یخورده گیج شده باشید . الان براتون توضیح میدم که چه اتفاقی افتاد :
پول دارای ارزش ذاتیه ولی پول بدون پشتوانه یا همون ارز رایج به عبارتی واحد پولی ، دارای قدرت خریده که توسط دولت به اون اعطا شده . پشتوانه دلار در ابتدا طلا و نقره بود ، یعنی هر واحد از ارز در گردش قابل بازپرداخت به صورت طلا و نقره بود . در آمریکا میتونستید وارد یه بانک بشید ، یک رسید 100 دلاری به تحویلدار بانک بدید و در مقابل سکه های طلا و نقره دریافت کنید . تا اینجا ارز رایج چیزی بیش از یک رسید قابل تبدیل به طلا و نقره براساس ارزش اسمی نبود . اگر چه ارز کاغذی از ارزش ذاتی برخوردار نبود ، اما با توجه به استاندارد طلا معرف قدرت خرید طلا و نقره بود که توسط بازارهای آزاد ارزشگذاری میشد . پس ارزش مطلق فلزات گرانبها به کاغذ منتقل شد .
وقتی ریچارد نیکسون اعلام کرد که دیگه ارز آمریکا قابل بازپرداخت به شکل طلا نیست ، دلار کاملا به یک پول بدون پشتوانه تبدیل شد . به این ترتیب دولت میتونست برای پوشش و عمل به تعهداتش هر چقدر که لازم بود ارز کاغذی چاپ کنه . و این یعنی وعده دولت برای بازپرداخت . متاسفانه این روش تامین مالی به یک ماهیت وحشتناک به نام تورم تبدیل شد که صرفا شکل دیگری از مالیات گذاری بود .
واژه currency ( واحد پولی ) بر گرفته از current ( جریان ) هستش مثل جریان الکتریکی . پس ارز یا واحد پولی ذاتا به جریان احتیاج داره تا معنا داشته باشه . یعنی در عصر حاضر پس انداز ارز یا واحد پولی یعنی توقف جریان و این یک استراتژی غلطه و باید اونو سریعا تبدیل به دارائی واقعی و ملموس کنی تا هم جریان داشته باشه و هم ارزشش رو از دست نده .