مدت زمان مورد نیاز برای مطالعه این متن فقط 4 دقیقه
این روزها به واسطه بازاریابی و ترویج خدمت جدیدمون با تولیدکننده های زیادی جلسه داریم . شاید روزانه با 2 یا 3 تا از مدیران کارخانه های بزرگ همدان.
کارخانه هایی که جزء بهترین و قدیمی ترین کارخانه های ایران محسوب میشن و بعضی هاشون محصولاتی تولید میکنن که از شرکتهای بزرگ آمریکایی گواهی های استاندارد و کیفیت دریافت کردن .خطوط تولید پیشرفته و مدرنی دارن و تولیداتشون هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی قابل رقابت با شرکتهای بزرگ دنیاست.ولی چیزی که ذهن من رو این روزها خیلی درگیر کرده اینه که تقریباً هیچ کدومشون قدمی برای صادرات و بازاریابی برون مرزی برنداشتن و به همین چند تا مشتری ای که از قدیم الایام باهاشون(داخل کشور) همکاری دارن بسنده کردن . بعضی هاشون حتی انگیزه ای هم برای بازاریابی ندارن.بعضیهاشون کارآفرینهای خوبی هستن ولی به قدری روی محصول تمرکز کردن که از بقیه چیزها غافل شدن.هیچ استراتژی ای برای بازاریابی و توزیع ندارن و اصرار میکنن که به هیچ استراتژی ای هم نیاز ندارن و بدتر از همه، اینکه نداشتن استراتژی رو بازاریابی ویروسی میدونن. همین برخوردها باعث شد تا این پست رو بنویسم شاید شما هم که خواننده این متن هستید دچار این اشتباهات باشید و فکری به حال آینده کسب و کارتون کنید.
میخام شما رو با یه سیستم بسیار بسیار قدیمی که به صورت دائمی موقعیت های فروش میسازه آشنا کنم .
مغازه
بله درسته مغازه یکی از سنتی ترین سیستم های موقعیت یاب دائمی و قدیمیه که حتی بسیاری از مغازه داران و فروشگاه داران ما علیرغم سادگی و قدیمی بودن این سیستم از اون درست استفاده نمیکنن و بالاترین بازدهی و بهره وری رو ازش نمیگیرن.
برای روشن شدن مطلب بیاید یخورده ریزتر و دقیقتر برخورد یک فروشنده با یک مشتری بالقوه رو بررسی کنیم:
ابتدا مشتری بالقوه وارد فروشگاه میشه،اجناس رونگاه میکنه و قیمتی هم از فروشنده میگیره که 2 تا حالت پیش میاد یا از فروشگاه خرید میکنه و یا بدون خرید از فروشگاه خارج میشه.در هر دو حالت این مشتری میتونه موقعیت برای فروشهای آتی باشه (در حالیکه فروشنده هیچگونه اطلاعات تماسی ای از مشتری نگرفت)در واقع هر روز و یکی پس از دیگری موقعیتهاییکه میتونه اون کسب و کار رو دگرگون کنه از دست میره
همه کسب و کارها نیاز دارن مثل همین فروشگاهها یا مغازه ها سیستم دائمی موقعیت یابی ایجاد کنن و ما در ملاقاتهای خودمون به این نتیجه رسیدیم که تقریبا هیچکدوم از مدیران به فکر سیستم بازاریابی درستی نبودن و یا ناتوان از ایجاد یه همچین سیستمی چه در داخل کشور و چه بین الملل هستن .
به قول رابرت کیوساکی علیرغم اینکه کسب و کارشون بزرگِ ولی اونها مالک شغل هستن نه مالک سیستم کسب و کار یعنی اگه باشن کارها پیش میره و اگه نباشن کارها لنگ میمونه . پس بهتره خیلی سریع برای ساختن سیستم بازاریابی درست و اصولی که واقعاً بشه بهش سیستم گفت برنامه ریزی و تلاش کنید. همونطوری که سیتم تولیدتون رو راه اندازی کردید
در پستهای آینده برخی از سیستمهای بازاریابی رو معرفی میکنم.