• در اواخر دهه پنجاه میلادی آقای برنباخ که صاحب یک آژانس تبلیغاتی مشهور در آمریکا بود، سفارش عجیبی برای آگهی تبلیغاتی یک خودروی کوچک، زشت و خارجی دریافت کرد.برنباخ مشکل بزرگی داشت. زیرا دهه پنجاه در آمریکا زمانی بود که مردم از ماشین فقط برای رساندن فرزاندانشان به مدرسه استفاده نمی کردند.
• اتومبیل یک وسیله ابراز وجود و مُد شده بود. همه طرفدار ماشین های شیک و بزرگ و عضلانی آمریکایی بودند. در چنین شرایطی فروختن یک خوروی کوچک و زشت آلمانی که دست هیتلر نیز در ساخت آن بود، کار دشوار و تقریباً محالی به نظر می رسید.
• اما برنباخ بسیار باهوش بود و از طرفند جالبی استفاده نمود. او یک کمپین تبلیغاتی به نام "کوچک فکر کن" راه انداخت. و در آگهی های چاپی و ویدیویی خود، یک فولکس واگن را در زمینه بسیار بزرگی از رنگ سفید قرار داد. او در این آگهی ها به نکاتی اشاره کرد که در ظاهر عیب محسوب می شدند. او نام کامل فولکس واگن را به "وی دبلیو" که کوتاه تر و آسان تر بود تبدیل کرد و گفت می توانید برای خودروی خود لقب انتخاب کنید.
• او به سرعت پایین و استهلاک کم فولکس واگن اشاره کرد و یادآور شد که دیگر لازم نیست به مانند ماشین های آمریکایی وقت و پول خود را صرف تعمیر نمایند. مصرف پایین "وی دبلیو" یکی دیگر از نکاتی بود که در کمپین "کوچک فکر کن" به آن اشاره شد.
قرار گرفتن این خودروی کوچک در یک پس زمینه بزرگ و سفید، آن را بسیار برجسته نشان می داد.
• خانواده های متوسط بسیاری در آمریکا جذب این کمپین شدند. باید گفت که کمپیین "کوچک فکر کن" فولکس واگن یکی از موفق ترین کمپین های تمام دوره ها محسوب می شود.
ویلیام برنباخ: تبلیغات اساسا متقاعد کردن است.و متقاعد کردن یک علم نیست ، بلکه یک هنر است.